همانند دو جوی،
دو پیچک جوان
بالیدیم بر مدار
دوستی قاصدکها
همچو
دو پروانه
پر کشیدیم
به سرزمین
ماهتاب
آفتاب
سوگند پنجره ها
نقش بند
همه ی دیوار های اتاق
نگویید ، نگویید
که این همه سراب بوده است
سیزدهمین روز از سالی که شاید به تعبیری هنوز نو باشد، سوگند آب و آینه را بر سبزه ها گره می زنیم تا به تفسیری خوان هفت سین همواره بر گستره ذهن رود جاری باشد. آب در صندوقچه اش، اسرار ماه را کلید می زند تا همواره نو بودن واژگان بهار را یادآور زمین باشد. هجرت قاصدکان را به فال نیک می گیریم و پیام عشق را به بلندای گیسوان باد میسپاریم.