خوابهای مغشوش

 


حرفهایمان
در فضای آکنده از بوی یاس پنجره
گم شد
بغض جولان می دهد
در حنجره انگشتان خسته ام
خوابهای مشغوشم را
به تعبیری
در ژرفای رود می سپارم