من و هزار تو

شعر ، شعر و ...

من و هزار تو

شعر ، شعر و ...

ماه من ...


با تکه چسبی

        پرده را کنار می زنم

   ماه من بزرگ

           بزرگ تر از همیشه

  آرام آرام

        از پنجره اتاقم بالا می رود

سنجاقی از صندوق مادرم

                              برمی دارم

  ماه را به پنجره   می دوزم...




نظرات 11 + ارسال نظر
مصطفا فخرایی یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 09:46 ب.ظ http://koubeh.blogfa.com/

سلام
شعر حسی - تصویری زیبایی را خواندم.
شاد و سربلند!

crash دوشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:40 ب.ظ http://crashbash0.blogfa.com

سلام
خوشبختم و خوشحالم که با شما آشنا شودم
و یه شعر خوب

شراره سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 11:42 ب.ظ http://impulse62.blogfa.com

پشت سرت خورشید
زیر غبارهای ناهنجار
خواب می رود
پشت سرم
ساعت را برای که می خوانی؟

همیشگی باشید
جنبش

crash جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 01:43 ق.ظ http://crashbash0.blogfa.com

زمان



می بینم این بدن صاف و تمیز خود را

سفید چون برف ،نرم چون باران بهاری

در آینه به چهره خود نگاه می کنم

به چهره جوان و صاف خودم

شکلم را در آینه می بینم چشمانم این شکل را به مغز هدایت می کنند

مغزم اما چیز دیگری برای گفتن دارد

نشان می دهد او چیزهای دیگری به من

صورتی چروکیده و موههایی سفید

دیگر خبری از آن صورت جوان و زیبا نیست

بدنی کش آمده و آویزان شده از چهار چوب استخوانی که در حال فروریختن است

لکه های زرد تمام بدنم را پوشانده اند

دندانهایی برایم نمانده

این همان پیریست که به سراغم آمده

مرگ یعنی پیری زود رس ،بدون گذر از جوانی

حال من جوان پیرم،کسی که می داند از چیزهایی که دارد استفاده نتواند کرد تا آنها بگندند و بپوسند

آینه را باید خورد کرد ولی توان این کار نیز در من نیست

ترس از تغییر تمام وجودم را می لرزاند

هیچ چیز را عوض نکن بگذار همه چیز همچنان آرام بماند

این آرامش مال من است آن را با هیچ تغییری عوض نمی کنم

و می دانم که تا آخر عمرم همچنان بدون حرکت خیره به آینه خواهم ماند

می دانم که بی استفاده بودن یعنی همین و می دانم که بود و نبودم فرقی نخواهد کرد

ولی باز می ایستم و به آینه نگاه می کنم

انسان چه موجودیست می داند می رود و با این حال تلاش می کند

انسان چیزه مسخره فوق العاده ای است با یک پشه می میرد ولی حتی مرگ او را نمی ترساند

این فراموشی جهان ماست

از آن بترس و بر آن فریاد برآور

شاید هستی بخش هم روزی به گریه بیفتد.


رضا اعرابی پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 ق.ظ http://inthegreentree.blogfa.com

دوختن ماه ... چشم دوختن ...

علی ساروی چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:03 ق.ظ http://www.alisaravi.blogfa.com

...به تماشای ما بیا...

ذوالفقار شریعت چهارشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:54 ب.ظ http://www.mahaleyma.blogfa.com

سلام
جالب بود
محله ی ما به روز است . قدم رنجه فرمایید

گیل یار پنج‌شنبه 2 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:08 ب.ظ http://gilyar.ir

درود بر شما
تقدیمی سایت گیل یار
--------------------------
<center>
<object classid="clsid:D27CDB6E-AE6D-11cf-96B8-444553540000"codebase="http://download.macromedia.com/pub/shockwave/cabs/flash/swflash.cab#version=6,0,79,0"id="flashlogo" width="130" height="130">
<param name="movie" value="http://www.gilyar.ir/flashs/gilaki-gilyar-v1.swf">
<param name="quality" value="high">
<param name="menu" value="false">
<param name="bgcolor" value="#ffffff">
<param name="wmode" value="Opaque">
<embed name="movie" src="http://www.gilyar.ir/flashs/gilaki-gilyar-v1.swf" quality="high" bgcolor="#ffffff" swLiveConnect="true"width="130" height="130"type="application/x-shockwave-flash"pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer">
</embed>
</object>
</center>
---------------------------------
موفق باشید

سین دخت یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:20 ب.ظ http://sindokht7.blogfa.com/

سلام شبتون خوش خوشحالم که وبلاگتون رو دیدم سر بزنید به ما خوشحال می شیم مسافرت زمستانه هم بد نیست

میثم خورانی پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:07 ب.ظ http://www.khorani.blogfa.com

سلام زیبا سرودی دوست عزیز لذت بردم.

بدرود

سقوط سه‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1388 ساعت 02:19 ب.ظ http://www.soghoot.blogfa.com

سلام

آسمان آبی بود دریا آرام

جاده گم شد آن سوی سکوتت

ماندم اینجا ؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد