-
ماه من
یکشنبه 2 مردادماه سال 1384 01:55
با تکه چسبی پرده را کنار می زنم ماه من بزرگ، بزرگ تر از همیشه آرام آرام از پنجره ی اتاقم بالا می رود سنجاقی از صندوق مادرم بر می دارم و ماه را به پنجره می دوزم در گیلماخ بخوانید
-
فنجان چای
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1384 08:42
پندار غم آلوده فردایی محتوم پیاده روی های شبانه صورتک های عبوس فنجان چای و قدم ها که بر جاپاهای دیروز فرو می افتد نه نمی خواهم ببینم پنجره خالی و سیاهی را نه هلالی، نه نگاهی ... نمی خواهم ببینم شکلک های موهش کوبیده بر دیوار کوچه را آه چه ملال آور است امروز ... ای کاش کودکی بودم هنوز تیله های شیشه ایم را می پرستیدم و...
-
پنجره مهر
دوشنبه 27 تیرماه سال 1384 01:25
نگاهی سرد همچو آبشاری عظیم فرو می ریزد بر دالان عاطفه ام آنگاه که پنجره بیکران مهرم گشوده است این خانه تاریک آسمان مه آلود کابوس سبز علف های له شده جاری زمزمه خشک درخت خاموش ، خاموش ...
-
توهم سبز
یکشنبه 26 تیرماه سال 1384 01:23
بی کرانگی ات را دوست دارم آنگاه که توهم سبز جاده را بی تو می پیمایم تصور راهی بی برگشت بغض گلویم را می فشرد من تو را ذره ذره یافته ام در حالی که لحظه لحظه عمرم از دست دادن ثانیه ها را حسرت خورده ام و این جاده بی پایان که مرا از من دور می سازد و تو را...
-
هزارتوی زمان
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1384 08:35
زمان چون پیکره ای را می ماند نیمی مرد نیمی گاو که ماغ می کشد بی امان تیک تاک، تیک تاک .... و همه زندگی را می بلعد در هزار تویی بی سرانجام